ناامنی ها در این اواخر مردم شهر کابل را به سطوح آورده ودر صفحات اجتماعی بخصوص فیسبوک می نویسند:هیچکس در هیچجای کابل امنیت ندارد.
این واکنش ها در حالی عام میشود که شامگاه روز گذشته جوانی به اسم علی سینا که دانشجوی دانشگاه کابل بود در یکی از پس کوچه های شهر کابل توسط دزدان مسلح کشته شده است.
این واکنش ها اکثرا ازسوی جوانان فعال در صفحات اجتماعی منتشر شده است.
امیری یکی از این اشخاصی است که دردش را چنین بیان داشته است:هیچکس در هیچجای کابل امنیت ندارد،در برابر این نالههای ناشی از ناامنی،هیچ واکنشی را از پولیس شاهد نیستیم.
امیری پولیس را در همدست بودن با دزدان نیز متهم کرده گفته،مکرر این اتهام به آدرس پولیس حواله میشود که همدست و شریک دزدان است. پولیس آنقدر وقیح و بی شرم شده که به خود زحمت تکذیب را هم نمیدهد و یک اطلاعیه دروغین هم برای اطمینان مردم نشر نمیکند.
مردم مستأصل و شوربخت در حال کنار آمدن با این وضعیت است. تجارب خود را با همدیگر شریک میکنند و راههای مقابله با دزد و راهگیر را به همدیگر میآموزند. چه حاجت به انتحاری است وقتی که از سر کوچه تا خانه برای قشر محصل و کارمند خطر جانی ۹۰٪ و خطر مالی ۱۰۰٪ است. تا کی آدمی صبح با دلهره و هراس بیرون رود و شب با خوف مرگ رو به خانه کند. مگر جهنم چگونه جایی است؟!
مگر دوزخ از این بدتر است؟!
مگر بر در دروازه دوزخ ننوشته است که: “ای کسانی که بدین سرای در میآیید هرگونه امید را از خود دور کنید.” شگفتا! آدمیان کابل چقدر شوربخت، بیچاره، مستأصل و مآیوس است. در نومیدی مطلق همه میکوشیم شیوههای زندگی کردن و کنار آمدن با نومیدی را یاد بگیریم. مگر این زندگی چیزی جز دیوارنویسی دودآلود بر دیوار دوزخ است؟
سباون نیازی
فرحت نیوز/کابل