صلح به مفهوم واقعی، ارزشمندترین پدیدهی انسانی است که از اولویتهای اساسی زندگی سالم، مسالمت آمیز و هم پذیری سیاسی و اجتماعی در جوامع بشری به حساب میآید؛ زیرا تأمین صلح و ثبات در یک جامعه باعث سعادت و خوشبختی آن شده و همین نظم باعث آن میشود که جامعه به سوی ترقی و پیشرفت سوق داده شود.
صلح به شرایطی گفته میشود که فاقد خشونت باشد و عبارت است از حالت جامعهای که در آن آمارهای مرگ و میر برای قتل نفسهای سازمانیافته و دستهجمعی، رقمی در حدود صفر یا بسیار ناچیز باشد.
از طرفی، به دلیل اینکه صلح نسبت به هر ارزش دیگری در معرض تهدید و مخاطره بوده، انسانها همواره تلاش کردهاند تا شیوهها و راههای رسیدن به این امر مهم را جستو جو و ساز و کارهای مؤثری جهت حفظ و بقای آن ایجاد کنند.
در افغانستان اما صلح واژه ای است که از یک طرف به آرمان دست نیافتنی تبدیل شده و علی رغم تلاشها در بیش از یک و نیم دهه گذشته؛ جنگ، نفرت پراکنی و خشونت به جای ثبات و امنیت در کشور افزایش یافته است.
از سویی، به نظر میرسد که راهکارهای ارائه شده برای برقراری صلح در افغانستان نتوانسته راهکارهای موثر و مفید و در مطابقت با ارزشهای حاکم بر جامعه ارزش محور افغانستان باشد و همین مسئله موجب گردیده تا مخالفین بتوانند فضا و زمینه بهتری برای ادامه جنگ و خشونت و نفرت پراکنی بیابند.
جامعه انسانی در هر پله از تکامل تاریخی خود از ارزش ها، معیارها و قواعدی استفاده کرده که باعث تنظیم حیات اجتماعی آن گردیده و در نبود این ارزش ها و قواعد، نظم عمومی جامعه برهم خورده است.
در جوامعی که از فرهنگ و ارزشهای دینی برخوردار بودهاند، این قواعد نیز رنگ دینی و معنوی به خود گرفته و اعضای چنین جوامعی با الهام از آموزه ها و تعالیم دینی به هم پذیری سیاسی و اجتماعی دست یافتهاند و تعهد نیروهای سیاسی و اجتماعی به میزان تعهد آنها به این ارزشها بستگی داشته است.
در اسلام نیز به عنوان دینی که ارزش خاصی برای ارزشهای معنوی قایل است، کلماتی چون عزت و کرامت که از کلمات کلیدی قرآنی میباشند، میتواند زیربنای صلح و هم پذیری باشد.
این مفاهیم که در واقع به معنای تسلیم نشدن در مقابل ظلم و ستم مستکبران است، نه تنها میتوانند ما را در رسیدن به صلح کمک کنند که باعث تقویت هنجارهای اخلاقی و ارزشی دیگر نیز خواهند شد.
انسانی که بتواند کرامت و عزت را به عنوان امور ذاتی و غیر قابل انفکاک و انتزاع از انسان بپذیرد، نمیتواند به مسائل تفرقه انگیز و جریان های فکری فاشیستی و فرقه گرایانه بیاندیشد. از طرف دیگر، چنین انسانی وضعیت جنگی را به سود هیچ گروه انسانی نمیداند و آن را به عنوان سبب ویرانی و تباهی بشر و در نتیجه خدشه دار شدن عزت و کرامت انسانی درک میکند.
کرامت انسانى به عنوان«ارزش برتر»براى توجيه حقوق انسانی توصيف شده و امکان مشارکت وسيع تر همه ارزش ها را فراهم مى سازد و انسان دین مدار برخود لازم میداند که برای دریافت مال، جاه و جلال و زندگی بهتر، زندگی دیگر انسانها را به مخاطره نیندازد و ثبات جامعه انسانی را از بین نبرده برای حفظ شخصیت و کرامت خود، شخصیت و کرامت دیگران را لطمه نزند.
با این حال نهادینه سازی احترام به عزت و کرامت انسانی، نیازمند اموری است که در نبود آنها ممکن است این اصول در دوره های حساس به خطر بیفتند. این امور باید در اعضای جامعه تقویت گردند تا از این طریق ضمن تقویت احترام به عزت و کرامت انسانی زمینه جامعه صلح آمیز و بدور از نفرت پراکنی مهیا گردد.
می توان از امور ذیل به عنوان راه های نهادینه سازی احترام به عزت و کرامت انسانی که میتواند صلح آمیز بودن جامعه را نیز تضمین کند، نام برد:
اطاعت از خداوند:
از آن جا که تمام عزت در اختیار خداست؛ بی تردید، اطاعت از او، عزت آفرین و دوری از او، ذلت و زندگی نکبت بار است. رسول اکرم فرمود: خداوند هر روز ندا میدهد: من پروردگار عزیز شمایم و هر کس که خواهان عزت دو جهان است، از خدای عزیز اطاعت کند.
تحکیم ارزشهای انسانی و اسلامی:
یکی از عوامل مؤثّر و مهم در ایجاد عزت و تقویت آن، حاکم شدن ارزشهای اسلامی و انسانی در همه زمینه ها و در زندگی فردی و اجتماعی است. این ارزشها در یک تعبیر کلی، همان فرامین الهی و خواستههای است که مکتب اسلام مردم را به رعایت آن الزام کرده است؛ از قبیل تحقق کامل عدالت، امنیت، اصلاح امور فرهنگی و اجتماعی، بازسازی و عمران، ارتقای سطح فکر و اندیشه، پرهیز از غفلت، نفاق، تملّق و رفتارهای تحقیرآمیز، بها دادن به انسان به عنوان خلیفه خدا، تساوی در برابر قانون، دوری از ظلم و تبعیض و هرگونه فساد، امر به معروف و نهی از منکر و رعایت اصل اهلیت وشایستگی در تصدّی امور و اجرای دقیق قوانین.
تقویت هنجارهای اخلاقی:
رابطه بین عزت نفس و هنجارهای اخلاقی، رابطه داد وستدی و تعامل مثبت و سازنده است. انسان عزتمند، هنجارهای اخلاقی را رعایت میکند و رعایت هنجارهای اخلاقی به تقویت و پایدار شدن عزت میانجامد. اساس و محور اخلاق در اسلام بر عزت و تکریم نفس و تطهیر آن از هرگونه آلودگی قرار داده شده است.
(مدینه مروت)